تاریخ دریافت:30/10/1393
تاریخ پذیرش:25/05/1394
چکیده:
فلسفه, حقوق, جامعهشناسی, روانشناسی, علوم سیاسی, و حتی اقتصاد هر یک به انسان پرداخته و شأن وجودیشان مطالعه و بررسی پیرامون انسان به دلایل مختلف بوده و امروزه نیز هست. هر یک در تلاش به فهم بخشی از وجود انسان از نگاه و منظر رشتۀ خود بودهاند. ازاینرو, نگاه یکسانی به انسان ندارند و از واژۀ یکسانی برای انسان استفاده نمیکنند.
موضعگیری این رشتهها و نظریههای هر رشته در سه دسته یا به تعبیر کوهن سه پارادایم تقسیم میشوند. پارادایم نخست, انسان را کاملاً منفعل در مقابل قدرت نهادهای اجتماعی دانسته و از مفهوم فرد استفاده میکنند. پارادایم دیگر, انسان را فردی خودمختار و سوژۀ کامل در مقابل نهادهای اجتماعی و فرهنگ میدانند و مفهوم سوژه یا سوبژکتیویته واژۀ موردپسند آنان است که بر واژۀ فرد, برتری دارد. درحالیکه, پارادایم سوم بر این باورند که انسان در نوسان بین اصالت جامعه (انسان مطیع و منفعل) و اصالت فرد (سوژۀ کامل) میباشد و واژۀ بازیگر از مفاهیم مورد علاقۀ این دسته میباشد.
بههرروی, فرد متفاوت از سوژه است و سوژه اعلمتر از فرد است و فرد طی فرایندی به کمک عواملی به سوژه تبدیل میشود. درنتیجه, سوژه شدن امری اکتسابی و برساختهای اجتماعی است. یکی از عوامل یا نهادهایی که در ساختن سوژه نقش مهمی ایفا میکند, آموزش عالی است.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |