|
|
Volume 14, Issue 2 (2023) |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Volume 14, Issue 2 (2023) |
|
|
|
|
The Technical and Vocational University in the position of entrepreneurial university; In search of a transformational scenario |
P. 1-17 |
|
|
Reza Mahdi |
|
Abstract
(1460 Views) |
چکیده |
Full-Text (PDF)
(382 Downloads)
| Highlights
دانشگاه کارآفرین یکی از سناریوهای مطلوب برای مشارکت نظام آموزش عالی و دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در فرایند توسعه ملی پایدار است. دانشگاه فنی و حرفهای بهعنوان بزرگترین دانشگاه سراسر دولتی مهارتی ایران، بر مبنای اساسنامه و سابقه فعالیت، یک دانشگاه کارآفرین و جامعهمحور است که میتواند با تعامل همآفرین با جامعه، بیشازپیش ارزشآفرین باشد. در این پژوهش، برمبنای «چارچوب راهنمای دانشگاه نوآور و کارآفرین»، محصول کمیسیون اروپایی و سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه، سطح کارآفرینی دانشگاه فنیوحرفهای و کموکیف تقرب آن به معیارهای دانشگاه کارآفرین به روش مطالعه موردی ملاکمحور، ارزیابیشده است. در برهۀ زمانی اجرای برنامه ششم توسعه، دستاوردهای چشمگیر و جهش کیفی مناسبی نظیر دریافت مجوز شورای برنامهریزی آموزشی، انتقال ردیف بودجه به بخش آموزش عالی، استقلال هیئتامنا، ساماندهی گروههای آموزشی، ارتقای تجهیزات و تسریع در جذب هیئتعلمی، در حیطه رسالت دانشگاه حاصلشده است. بهرغم دستاوردهای متعدد، سطح کارآفرینی این ابر دانشگاه در حد انتظار ارزیابی نشده است. غلبه کمیت گرایی، کمبود هیئتعلمی، تقاضامحور نبودن برخی رشتهها و برنامهها، کمتوجهی به تحول دیجیتال، کمبود شدید منابع مالی، قدمت تجهیزات کارگاهی و آزمایشگاهی، ضعف تعاملات با صنعت و بازار، ضعف تحرکات بینالمللی، غلبه نگاه عمدتاً سیاسی- محلی بر رویکرد حرفهای- ملی در گسترش و حکمرانی واحدها، کمبود زیرساختهای پشتیبانی، چالشهای مسیر کارآفرینی این دانشگاه هستند. برای تحقق دانشگاه کارآفرین، یک برنامه تحولی میانمدت با پشتیبانی مجلس شورای اسلامی، دولت و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، موردنیاز است. این برنامه باید در راستای بهرهبرداری بیشتر از ظرفیتها و دستاوردها و رفع چالشهای موجود باشد.
|
|
Sociological Analysis of the Absence of "Right to Life" in the Curriculum Planning System of Iran |
P. 18-36 |
|
|
Rashid Ahmadifar |
|
Abstract
(1106 Views) |
چکیده |
Full-Text (PDF)
(212 Downloads)
| Highlights
تأمل نظری این مقاله بر این گزاره اصلی بنیان نهاده شده است که ماهیت برنامه درسی در ایران به طورکل و برنامه درسی دانشگاهی به طورخاص، بهعنوان یکی از عناصر اصلی میدان آموزش، ماهیتی نا مقتصد داشته است. روش پژوهش این مقاله کیفی و با استفاده از تکنیک دلفی شامل چهارده مصاحبه فردی و دو فوکوسگروپ با متخصصین حوزه تعلیم و تربیت از رشتههای مختلف انجام شده است. چارچوب مفهومی این مقاله از نظریه میدانهای بوردیو با تاکید بر میدان آموزش و نظریه دوگانه شکل_محتوای زیمل جهت آسیبشناسی نظام برنامهریزی درسی در ایران است. نتایج پژوهش حاکی از «غیاب حق به زندگی» در این برنامهها بهعنوان مسئلهای آسیبزا، ازیکطرف، متأثر از فرایندهای تاریخی ناسازواره سنت و مدرنیته در جغرافیای فرهنگی و اجتماعیایران و از سوی دیگر، مولود ساختارهای متمرکز، از بالا به پایین اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حاکم بر جامعه است که زمینهساز سلطه هژمونیک فرامیدان قدرت و سیاست بوده است.این امر باعث استثمار سایر میدانهای اجتماعی ازجمله میدان آموزش و تعلیم و تربیت توسط فرامیدانهای سیاست و قدرت شده است. تحلیل کیفی دادهها حاکی از فرودستی میدان آموزش در ایران و بهتبع آن آسیبزا بودن برنامه درسی از مدرسه تا دانشگاه، نهتنها نسبتی مستقیم و همافزا با بازی «شکل» و «زندگی» در جامعهایرانی داشته و دارد، بلکه نتیجه غیاب بازنمایی «فرامیدان زندگی» در میدان آموزش و بهتبع آن نظام برنامهریزی درسی است. نتیجه فرادستی هژمونیک فرامیدان قدرت و سیاست و استثمار «زیست-حیات میدان آموزش» و فقدان سیالیت نظام آموزشی، شاهد «پسماندگی» آموزش رسمی کشور از زندگی، «غیاب حق به زندگی» و در نتیجه ناکارآمدی روزافزون نهاد آموزش/دانشگاه در مواجهه با مسایل خود وجامعه شده است.
|
|
Contemporary Iran and University”Pioneer in knowledge": Promoters and deterrents (Emphasizing the Qajar, Pahlavi (First-Second) and Islamic Revolution periods) |
P. 37-56 |
|
|
Aziz alah Ahmadi , Sayed Mansour Marashi , Massoud Safai Moghaddam , Yadalah MehrAlizadeh |
|
Abstract
(1524 Views) |
چکیده |
Full-Text (PDF)
(413 Downloads)
| Highlights
هدف: شناسایی پیش برندهها و بازدارندههای دانشگاه ایرانی و شناخت علل ساختاری و بافتاری در تحقق یا عدم تحقق آن در ادوار تاریخی قاجار، پهلوی (اول و دوم) و انقلاب اسلامی است. روششناسی: این پژوهش ازنظر سنت پژوهشی، کیفی و از نظرگاه هدف، کاربردی و از جنبه ماهیت، (کتابخانهای) اسنادی مبتنی بر مطالعات تاریخی است. یافتهها: نتایج نشان داد مهمترین پیش برندهها و بازدارندهها در دوره قاجار: حضور استادان خارجی، مواجهه با ملل اروپایی، انتشار روزنامهها، ترجمه متون علمی-ادبی (پیش برنده) و درباری بودن، فن گرایی و تک نهادی بودن (بازدارنده) در دوره پهلوی اول: رویکرد نخبهگرا، اعزام دانشجو به خارج (پیش برنده) و بیتوجهی به خلق خرد در اجتماع علمی، چیرگی نظرگاه پوزیتیویستی، امکانات ناکافی برای تکاپوهای دانشی (بازدارنده) در پهلوی دوم: تبادل دانش با دانشگاههای داخل و خارج، کوشش در دانشگاه سازی (پیش برنده) و ناهماهنگی گسترش کمی-کیفی، غلبه الگوی ناپلئونی بر ساختار دانشگاه (بازدارنده). انقلاب اسلامی: مشارکت در رتبهبندیهای داخلی و بینالمللی، حضور گسترده زنان، بینالمللی سازی، آگاهی موشکافانه از سیر تاریخی و سابقه غنی دانش (پیش برنده) و توسعهیافتگی سنتی، مقاله گرایی و تودهای شدن (بازدارنده) بوده است.
نتیجهگیری: ایده دانشگاه ایرانی با تغییر در قواعد، الگوها، ساختارها و هنجارهای موجود دانش، میتواند دانشگاه و عمل دانشگاهی را با سرمشقهای نوین ِدانشگاه مدار، سازگار کند. بهگونهای که علاوه بر همسویی با ضرورتهای جامعهی دانشمحور، نقش رهایی بخشی را با هویتی نو به تجلی برساند. الزامات تحقق این ایده به شناخت دقیق پیش برندهها و بازدارندههایی وابسته است که بتوان پس از با تبیینهای مستدل تاریخی- علمی، ضرورت برساخت آن را در ایران معاصر محقق کرد.
|
|
Longitudinal (panel) study of student teachers' attitudes towards the elements of the teacher training system in Farhangian University |
P. 57-77 |
|
|
Hassanali Garmabi , Aliakbar Sadin |
|
Abstract
(1337 Views) |
چکیده |
Full-Text (PDF)
(409 Downloads)
| Highlights
پژوهش حاضر یک مطالعه طولی درباره ادراکات و برداشتهای دانشجو معلمان از مؤلفههای نظام آموزشی تربیتمعلم ایران و حرفه معلمی در طول تحصیل است. برای انجام این مطالعه طولی از روش پدیدارشناسی استفاده شده و گردآوری اطلاعات در دو بازه زمانی بدو ورود دانشجویان و حین دانشآموختگی آنان انجام شده است. جامعه پژوهشی دانشجو معلمان ورودی 1395 پردیس حکیم فردوسی دانشگاه فرهنگیان بوده که نمونهای تصادفی به تعداد 22 نفر در شروع پژوهش انتخاب و با شیوه پانلی از همان نمونه به تعداد 18 نفر در حین دانشآموختگی در گردآوری اطلاعات همکاری نمودند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه سازمانیافته بوده و اعتباریابی از طریق بازگرداندن یافتهها به مشارکتکنندگان و انجام اصلاحات ضروری صورت پذیرفته است. تجزیهوتحلیل اطلاعات با روش تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری انجام شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که بین نگرش بدو ورود دانشجویان و نگرش حین دانشآموختگی آنان نسبت به عناصر دانشجو، برنامه درسی، برنامه درسی غیررسمی (فرهنگی اجتماعی)، تجهیزات و فناوری، سرای دانشجویی و رفاهی، حرفه معلمی و مسائل و مشکلات دانشجویی تفاوت وجود دارد و نگرش آنان تغییر پیدا کرده است. لیکن در عنصر کارکنان، تحقق انتظارات تا حد زیادی انجام و در عنصر استاد (آموزشگر) میزان تحقق انتظارات در حد متوسط است. علاوه بر وجود تفاوت بین تصورات اولیه و ادراکات پس از تجربه زیسته، مضامین و مقولههای استخراجی از برخی تغییرات در نگرش دانشجو معلمان نیز قابلتوجه بوده و پرداختن به آنها در تصمیمگیری و برنامهریزیهای مختلف نظام آموزشی تربیتمعلم ایران ضروری به نظر میرسد.
|
|
Lived experiences of university faculty members from the education and research nexus |
P. 78-100 |
|
|
Fatemeh Talebian Sharif , Rezvan Hosseingholizadeh , Mohammadreza Ahanchian |
|
Abstract
(1775 Views) |
چکیده |
Full-Text (PDF)
(505 Downloads)
| Highlights
مسئله و هدف: با وجود اهمیت آموزش و پژوهش بهعنوان دو کارکرد اصلی دانشگاهها و پذیرش این مفروضه جهانی که پژوهش برای آموزش سودمند است و همچنین مبهم بودن جایگاه این دو در سیاست و عمل آموزش عالی، هدف اصلی این پژوهش، تحلیل تجارب زیسته اعضای هیئتعلمی گروه علوم انسانی (الف) از پیوند آموزش و پژوهش در دانشگاه فردوسی مشهد است.
روش کار: برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش کیفی، از نوع پدیدارشناسی توصیفی بهره گرفته شد. کلیه اعضای هیئتعلمی گروه علوم انسانی (الف) سرآمد آموزش و پژوهش در دانشگاه فردوسی مشهد جامعه موردمطالعه را تشکیل دادند که مشتمل بر 48 نفر بودند. از این میان، 20 نفر بهعنوان مطلعان کلیدی و با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری دادههای موردنیاز از مصاحبه نیمهساختیافته استفاده شد. دادههای حاصل با استفاده از شیوه کدگذاری باز و محوری تحلیل شد.
یافتهها: بر اساس یافتههای این پژوهش، چهارده مقوله اصلی با هدف درک ماهیت آموزش و ماهیت پژوهش، هفت مقوله اصلی حول محور رابطه آموزش و پژوهش و چهارده مقوله اصلی بهعنوان عوامل پیشبرنده و بازدارنده رابطه آموزش و پژوهش شناسایی و استخراج شد.
نتیجهگیری: نظر به تجارب زیسته اعضای هیئتعلمی موردمطالعه بین آموزش و پژوهش در دانشگاه فردوسی مشهد رابطه وجود دارد و جهت این رابطه به دو شکل مثبت و منفی قابلملاحظه است. به نظر میرسد رابطه بین پژوهش و آموزش برحسب مقطع تحصیلی و ماهیت رشته تحصیلی نسبی است. چنانکه این رابطه در سطح دکتری قویترین و در سطح کارشناسی ضعیفترین حالت را به خود اختصاص داده است.
|
|
Measurement and evaluation of human capital development of faculty members (case study of University of Tehran) |
P. 101-125 |
|
|
Abolghasm Naderi , Shahrbanoo Khoshkab , Mohamadreza Hamidizade , Hasan Mahjoob |
|
Abstract
(1399 Views) |
چکیده |
Full-Text (PDF)
(453 Downloads)
| Highlights
مسئله و هدف: توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئتعلمی دستاوردی اثربخش در راستای توسعه نظام آموزش عالی است. بااینحال شواهد مبتنی بر دستاورد پژوهشهای تجربی حاکی از کیفیت پایین عملکرد اعضای هیئتعلمی است. هدف پژوهش حاضر، سنجش و ارزیابی توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئتعلمی است که با رویکرد آمیخته (اکتشافی متوالی) انجام شد.
روششناسی: در بخش کیفی مشارکتکنندگان پژوهش اعضای هیئتعلمی دانشگاهها و پژوهشکدههای شهر تهران بودند که به روش نمونهگیری هدفمند از نوع موارد مطلوب با 13 نفر از آنها مصاحبه و دادههای موردنیاز گردآوری شدند. تحلیل دادههای این بخش با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. بهمنظور ارزیابی قابلیت اعتماد یافتههای پژوهش از رویکرد غوطهورسازی و کدگذاری مجدد با محاسبه ضریب کاپای کوهن استفاده شد. در بخش کمی جامعه آماری شامل اعضای هیئتعلمی دانشگاه تهران بودند که تعداد 150 نفر از آنها با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونهگیری طبقهای نسبی از چهار پردیس علوم انسانی، علوم رفتاری و اجتماعی، علوم پایه و فنی – مهندسی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادههای بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئتعلمی در طیف 6 درجهای بود. روایی ابزار پژوهش به روش صوری و همگرا و واگرا و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. یافتهها: یافتههای بخش کیفی در 9 بُعد ارتقاء توان تدوین طرح درس تخصصی و بینرشتهای، ارتقاء توان یاددهی و یادگیری، ارتقاء مهارتهای مدیریت و اداره کلاس درس، ارتقاء توان مشاوره و راهنمایی تحصیلی و رفتاری، افزایش توان تعهد به اخلاق حرفهای در فرایند آموزش، ارتقاء توان ایجاد انگیزه یادگیری در فراگیران، ارتقاء توان ارزیابی عملکرد فراگیران، ارتقاء دانش پژوهشگری، ارتقاء مهارت پژوهشگری دستهبندی و ارائه شد. در بخش کمی، بر اساس نتایج آزمون آنتروپی شانون، اولویت ابعاد ارتقاء مهارت مدیریت کلاس درس و ارتقاء دانش پژوهشگری نسبت به سایر ابعاد تأیید گردید. مقادیر آزمون خیدو گویای وضعیت مطلوب سازه اصلی توسعه سرمایه انسانی آموزشی و وضعیت نسبتاً مطلوب سازه اصلی توسعه سرمایه انسانی پژوهشی – کارآفرینی اعضای هیئتعلمی دانشگاه تهران بود. بر اساس مقادیر آزمون یومان ویتنی و کراسکال والیس نیز، نابرابری میانگین توسعه سرمایه انسانی آموزشی اعضای هیئتعلمی برحسب تعدادی از متغیرها و عوامل مؤثر تأیید شد.
نتیجهگیری: دستاوردهای پژوهش نشان داد، توسعه سرمایه انسانی آموزشی و پژوهشی اعضای هیئتعلمی، تعیین اولویت و شناسایی نابرابریهای وضعیت توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئتعلمی برحسب عوامل اثرگذار، میتواند نقشه راه اثربخش و مؤثری را برای برنامهریزیهای راهبردی توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئتعلمی در اختیار سیاستگذاران، تصمیمسازان و کنشگران این عرصه قرار بدهد.
|
|
|
|
|
|